تحلیل جمله أنا سني الهوية شيعي العقيدة از محمد البرادعی و عکس آن از مشعان الجبوری
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
شاید علاقه مند باشیم که عبارت: من در هویت سنی و در عقیده شیعهام را تحلیل کلامی کنیم. آیا چنین عقیده ای وجود دارد؟ آیا چنین عقیده ای می تواند حق باشد؟ اساسا مرز عقیده با هویت چیست؟ در اسلام عقیده، متن هویت را تشکیل می دهد، و اگر دو بال برای سعادت باشد، یکی ایمان هست و دیگری عمل صالح، اما این تعبیر بیش از آنکه تعبیری برخاسته از مبانی کلامی و فلسفی باشد، تعبیری سیاسی است و در متون کلامی و پژوهش های ویژه بدان اثری یافت نشده است.
از منظر زبانشناسی، جمله "أنا سني الهوية شيعي العقيدة" نشاندهنده این است که زبان همیشه لایهدار است: لایه ظاهری (کلمات) و لایه پنهان (زمینه). اگر آن را فقط ترجمه کنیم، ممکن است به یک "اعتراف مذهبی" برسیم، اما با بررسی زمینه سیاسی (مثل تلاش برای وحدت در مصر پرتنش)، به یک "ابزار گفتمانی" برای کاهش اختلافات تبدیل میشود. این اصل در همه زبانها صدق میکند و کمک میکند بفهمیم چرا مردم گاهی "میگویند اما منظورشون چیز دیگریه."
در گزارش زیر بر آن هستم تا با این تعبیر و مقاصد گویندگان آن و موارد آن کاربست آن آَشنا شویم.
در این نوشتار، تمرکز بر نقل قول منتسب به محمد البرادعی (مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سیاستمدار مصری) بود که در سال ۲۰۱۳ بیان شده: «أنا سني الهوية شيعي العقيدة» (من در هویت سنی و در عقیده شیعهام). این نقل قول ظاهراً پس از نماز عید فطر در مصر، زمانی که البرادعی به شیوه شیعیان نماز خواند، مطرح شد و در رسانههای عربی و فارسی بازتاب یافت. با این حال، البرادعی بلافاصله آن را در توییتر تکذیب کرد و آن را بخشی از کمپینهای سیاسی تشویش از سوی مخالفانش (مانند حامیان رژیم مبارک) دانست، که از سال ۲۰۱۰ آغاز شده بود. این موضوع در چارچوب تنشهای سیاسی پس از بهار عربی در مصر قرار میگیرد، جایی که مسائل فرقهای (سنی-شیعه) برای حمله به چهرههای سیاسی استفاده میشد.
تکرار این تعبیر توسط دیگران، کمیاب است، اما نمونههای مشابه وجود دارد. نوری المالکی (نخستوزیر سابق عراق) توسط مشعان الجبوری (سیاستمدار سنی) با تعبیر معکوس «سني العقيدة شيعي الهوية» (سنی در عقیده و شیعه در هویت) توصیف شد، که نمادی از تلاش برای وحدت فرقهای در سیاست عراق بود. در گفتمان عمومی، این عبارتها اغلب برای تأکید بر همزیستی شیعه-سنی در جوامع مختلط استفاده میشود، اما بیشتر جنبه سیاسی دارد تا مذهبی عمیق.
متن کامل توییت تکذیب البرادعی در ۱۱ اوت ۲۰۱۳ ارائه شد. این توییت دو قسمتی بود که در آن البرادعی ادعاها را "کذب و محاولات تشويه" (دروغ و تلاشهای تشویش) خواند و بر ادامه مبارزه برای آزادی و انقلاب تأکید کرد. این توییتها بیش از ۵۰۰ لایک و ۱۲۰۰ ریتوییت داشتند و بحثهای گستردهای در مورد سیاست و مذهب در مصر ایجاد کردند. کل بحث نشاندهنده این است که چنین تعبیراتی اغلب ابزار سیاسی برای پلزنی یا حمله فرقهای هستند، نه لزوماً بیان عقیده شخصی.
اما در خصوص البرادعی و تشیع گزارش هایی است که در ادامه خلاصه ای از آن را ارائه می دهم:
به گفتهٔ خود برادعی، وی از نظر عقیدتی شیعه است. او دفاعهای زیادی از شیعیان در مصر داشتهاست. همسرش آیدا (عایده) کشاف نیز ایرانی و شیعه است -گرچه در درستی این انتساب تردید هست.
وی هنگام نماز عید فطر در دانشگاه ازهر دستهایش را نبست که واکنش گستردهای در رسانههای مصری همراه داشت. او در پاسخ در این باره گفتهبود: «من در هویت سنی و در عقیده شیعهام. دلیلی برای انکار عقیدهام نیست.».
او همچنین به هنگام شدت گرفتن موج مخالفت سلفیان و علی الادریس و سعید القبادی افراطی علیه سفر گردشگران ایرانی به مصر با انتشار متنی در شبکه اجتماعی توییتر اعلام کرد: «چگونه است که شیعه و سنی باهم اعمال حج را میگزاریم ولی در مصر ایرانیان را از زیارت برخی از خانههای خدا منع میکنیم؟ مصر کارنامهای در نادیده گرفتن عقل و عدم پذیرش طرف مقابل، ندارد.».
برادعی در واکنش به حمله و قتل فجیع حسن شحاته از رهبران شیعیان مصر آن کار را جنایتی وحشیانه خوانده بود
او پیش از کودتا در دیدار با تحصنکنندگان در وزارت فرهنگ مصر با اشاره به اظهارات توهینآمیز برخی شرکتکنندگان در کنفرانس اسلامگرایان در استادیوم قاهره که تحت نظارت محمد مرسی (رئیسجمهور وقت مصر) برگزار شدهبودهاست گفتهبود: هنگامی که نظام مینشیند و به اظهارات کسانی گوش میدهد که میگویند تظاهرکنندگان در روز سی ام کافر و مشرک هستند و صد و پنجاه میلیون شیعه نجس، همگی تأکیدی بر این موضوع است که این نظام پس از این حتی یک روز دیگر نباید استمرار یابد.






