✍️ خانه سازی بر پرتگاه یا جبران بحران هویت علمی با عناوین احراز نشده و تخریب ظرفیت های احراز شده
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی است که درباره آسیب ورود افرادی که تحصیل علوم دینی ندارند به ساحت تبلیغ و .... مطالبی بیان شد، نکته ای در کلمات مقام معظم رهبری مدظله یافتم که جان مایه مراد را می رساند و آن اینکه:
?«من کسانی را میشناختم که درباره مسائل اسلامی عن عقیدةٍ و اجتهادٍ حرف میزدند. ده حدیث بیشتر بلد نبودند، از اوّل تا آخر یک کتاب حدیث را نخوانده بودند و یک بار قرآن را با تأمّل دوره نکرده بودند؛ بلکه از دهان دیگران حرفهایی را شنیده بودند و بعد به ذهن خودشان تطبیق میکردند و درباره اسلام چیزهایی میبافتند! آیا باید اینها درباره اسلام حرف بزنند یا علمای باللَّه و علمای دین و کسانی که با مسائل دینی سروکار عمیق دارند و در کار خود خبره و متخصّصند!»
?متاسفانه برخی برای فضا باز کردن ورود افراد بدون تحصیل علوم دینی، به آنان القاب و عناوین احراز نشده می دهند مثلا حجت الاسلام جناب آقای محمد حسین شریفی در یادداشت اخیرشان برای کاستن بحران هویت علمی آقای جمشیدی، ایشان را «دکتر» عنوان کرده و در نوشتار خود آورده است، تا آنجا که در رزمه خود آقای جمشیدی آمده ایشان دانشجوی دانشگاه شاهد در رشته جامعه شناسی انقلاب است، تا کنون هم با عنوان دکتر، معنون نشده اند، حال اگر به تازگی توانسته اند رساله ای بنویسند و از آن دفاع کنند و دیگر مراحل را طی کنند، خوب است که عنوان شود تا دیگران هم بدانند و اگر نه چنین مسأله ای وجود ندارد، دکتر عنوان کردن ایشان، خلاف قانون و عمل غیر شریفی است هر چند از آقای شریفی صورت گرفته باشد، ایشان در مقام ریاست دانشگاه قم باید بدانند که عناوین دانشگاهی در جیب ایشان نیست که هر کجا خواستند خرج کنند. ایشان که اگر چنین کنند دیگران چه ها خواهند کرد به گفته سعدی شیرین سخن در گلستان:
اگر ز باغ رعیّت مَلِک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ
این تصور که آقای جمشیدی و امثال ایشان اگر به مقام دکتری برسند، مشکل بحران هویت علمی از آنان مرتفع می شود نیز تصور نارواست، اشکال عدم اجازه ورود ایشان به ساحت های تحصیل ناکرده به جای خود باقی است.
?جای صد افسوس دارد که از تجربه های گذشته درس نگیریم و تاریخ را چراغ راه آینده خویش نگیریم، اعتماد بی جا کنیم و بعد ضربه های سخت را متحمل شویم، از تجربه اعتماد شهید مطهری به دکتر شریعتی و اعتماد به آقایان دکتر سروش و مصطفی ملکیان و مانند آن نباید درس گرفت؟! عمق فاجعه آن جاست که برای جا انداختن افرادی تحصیل ناکرده در علوم دینی به ظرفیت سوزی و تخریب علمای دین و افراد خبره و متخصص برویم این خانه سازی بر لب پرتگاه است!
?برخی از دوستان فرمودند که چه اشکالی دارد که فعالیت این افراد را با رتبه معرفتی دسته چندم مورد قبول قرار داد؟ در پاسخ عرض می شود که اگر این دسته افراد حد و مرز خود می دانستند که خوب بود ولی مشکلی آن است که در توهمی عمیق فرو رفته اند تا آنجا که بدون تحصیل علوم دینی در ساحت های تخصصی شروع به سخن می کنند و توقع پاسخ هم دارند و این گروه، مرزی برای خود نمی شناسند، به مثل کاتولیک تر از پاپ هستند!!
?در پایان عرض می شود که آقای جمشیدی خود را چریک لقب داده و زبان به تهدید ما گشوده است، ایشان باید نیک بداند که میدانگاه علم و دانش و فرهنگ جای تهدید کردن نیست و اگر های و هوی زمانه اجازه اش دهد، به خوبی در می یابد که ما خیر خود ایشان را می خواهیم، جامعه انسان را در مسیر تحصیل و تخصص و تمحض بشناسد بسیار صحیح است تا درگیر ساحت هایی شوید که در آن سر رشته ای ندارید و دائما در بحران اثبات خویش به سر ببرید. وانگهی مواجهه ما با شما مواجهه سیاسی نیست، خواهشا با عینک جریان های سیاسی هر سخنی را نبینید. دل خوش و دلبسته ساحت تحصیل کرده خود باشید به تعبیر حافظ شیرین بیان: شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
حوزه علمیه قم
پژوهشکده ادیب فقه جواهری
11/10/1042= 18 ج ث 1445