Slide Title 1 Slide Title 2 Slide Title 3 Slide Title 4 Slide Title 5


رئیس پژوهشکده ادیب فقه جواهری:

تفکر انتقادی، جامعه ساز است/ فرهنگ نقد و مواجهه با آن

تفکر انتقادی، جامعه ساز است. هنگامی که ذره بین و تفکر بر قامت جامعه پرتوافکن می‌شود، آسیب‌ها خود را نشان داده و راه جبران کاستی‌ها هموار می‌گردد.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام سیدمرتضی حسینی کمال‌آبادی، رئیس پژوهشکده ادیب فقه جواهری طی یادداشتی به فرهنگ نقد پرداخته است:

تفکر انتقادی، جامعه ساز است. هنگامی که ذره بین و تفکر بر قامت جامعه پرتوافکن می‌شود، آسیب‌ها خود را نشان داده و راه جبران کاستی‌ها هموار می‌گردد. ناقد و مواجه با نقد هر یک بایسته‌هایی را باید رعایت کنند که مجموعه آن را می‌توان فرهنگ انتقاد نامید. از فرهنگ نقد کمتر سخن گفته‌ایم و طبیعتاً کمتر به نهادینه سازی آن در بستر کنش‌های اجتماعی کمر همت بسته‌ایم.

ظرفیت انتقاد داشتن؛ رعایت ادب؛ نقد محتوا و عملکرد به جای نقد شخصیت، اعتقاد راسخ به پیشران بودن انتقاد سازنده بخشی از مسائل فرهنگ نقد و انتقاد است. آنچه دست مایه نگارش متن پیش رو شده است، این است:

«منتقد، آزاد است».



ناقد، در انتخاب موضوع و مسئله مورد نقد آزاد است!

منتقد، متفکری است که مجموعه دغدغه‌ها و باورهای او انتقادهای او را رقم می‌زند؛ او همچنان که در اصل انتخاب مسئله آزاد است؛ در انتخاب قالب انتقاد نیز آزاد است. این که به یک ناقد گفته شود: شما که مسئله «الف» را نقد می‌کنید؛ چرا مسئله «ب» را نقد نمی‌کنید؟ بدون آن که میان آن دو ملازمه‌ای باشد، با آزادی منتقد مخالف است. شاید او مانند شما به آسیب مسئله «ب» اعتقادی نداشته باشد یا در مجموع دغدغه‌ها و باورهای او نگنجد و بخواهد آسیب شناسی این مهم را به اهلش واگذار کند یا اساساً همت او به این مسئله تعلق نگیرد چنانکه بوعلی‌سینا در نمط آخر اشارات فرموده: «العارفون یختلفون فی الهمم» می‌توان گفت: «المنتقدون مختلفون فی الهمم».

از آسیب مورد اشاره بدتر آن است که فلان مناقد چرا در قالب مورد نظر من انتقاد نکرده است!!! مثلاً در رسانه ملی انتقاد کرده ولی بیانیه نداده است یا برعکس!! با هر زبان که متوجه شویم باید بگوییم: «منتقد آزاد است».

یکی دیگر از عملکردهایی که با آزادی منتقد مخالف است، لایه‌های حزبی، صنفی و جناحی دادن به انتقادها است مثلاً اگر از عمل یا اندیشه یک فرد انقلابی انتقاد شود، این انتقاد، انتقاد به انقلاب و جریان انقلابی‌گری تلقی شود. اگر به یک شخص دولتی انتقاد شود، نقد به دولت تلقی شود. اگر یک روحانی به یک غیر روحانی انتقاد کند، نقد صنفی تلقی شود و اگر برعکس باشد؛ مخالفت با روحانیت تلقی شود و غیره.

لایه‌های حزبی، صنفی و سیاسی دادن به انتقادها، آزادی نقدها را از میان می‌برد و جامعه سازی انتقاد جلوگیری می‌کند. نقدها، ناظر به مسئله مورد انتقاد است و باید بر این نظارت، تمرکز کنیم. اگر به ترویج خرافه توسط یک فرد، انتقاد شد فقط به ترویج خرافه و انتقاد شده است نه شخص و شخصیت او و نه دستاوردهای دیگر او که نه تنها مورد انتقاد نیست بلکه مورد تمجید هم هست.

به منظور اینکه این نوشتار حالت انتزاعی به خود نگیرد و از تطبیق و مصداق یابی نیز خالی نماند به انتقادهای استادم آیت الله علیدوست در مسائل مختلف و برخی واکنش‌ها نگاهی می‌افکنیم.

در نقدهای اخیر استاد بر دکتر سروش در مسئله خرافه دینی برخی گفتند که ایشان بر غیر روحانیون فقط انتقاد می‌کنند!! فارغ از پاسخی که در ادامه خواهد آمد این واکنش یکی از مصادیق لایه صنفی دادن به نقدها است؛ این آسیب، عموماً ریشه در ناآگاهی یا تغافل دارد؛ چراکه از انتقادهای استاد بر روحانیون اطلاعی ندارد یا خود را به نا آگاهی می‌زند! هرچند این واکنش مصداق لایحه صنفی دادن است و من نمی‌خواهم به آن دامن بزنم ولی از این جهت که ریشه در آسیب دیگری نیز دارد به بخش کوچکی از انتقادهای حضرت استاد بر روحانیون به شرح ذیل اشاره می‌کنم:

۱. انتقاد از دیدگاه مرحوم حجت الاسلام و المسلمین هاشمی‌رفسنجانی در مسئله عقار

۲. انتقاد از دیدگاه آیت الله صانعی در مسائل مختلف فقهی

۳. انتقاد از دیدگاه حجت الاسلام و المسلمین فخار طوسی در مسئله رجم

۴. انتقاد از از دیدگاه حجت الاسلام فیرحی در مسئله موضوع شناسی احکام فقهی

۵. انتقاد از دیدگاه برخی اساتید استاد در مسئله مجوزات کذب از دیدگاه شیخ انصاری

۶. انتقاد از دیدگاه برخی اساتید درس خارج در مسئله نظام داشتن فقه

۷. و....

در پی انتقاد از ترویج برخی خرافات و نگارش بیانیه فخیم «آسیب‌شناسی تبلیغ و ترویج دین» تلاش‌ها برای لایه‌های حزبی دادن به این انتقاد شروع شد و برخی خواستن آن را منحصر به شخص آقای کریمی از جهت انقلابی بودن او بکنند و این نقد را حزبی یا جناحی انگاری کنند؛ این در حالی است که بیانیه اعم است و اساساً انگیزه حضرت استاد از نگارش این بیانیه عملکرد ایشان نبوده، هر چند ایشان نیز مورد انتقاد بوده است. همین جریان سریع هجمه آورد که چرا کار آقای کریمی مورد انتقاد واقع شد ولی کار خانم ملاوردی مورد نقد واقع نمی‌شود. این گروه اساساً صبر نمی‌کنند شاید منتقد مزبور، به مصداق مورد نظر ایشان نیز ورود پیدا کند و شاید اساساً اعتقادی نداشته باشد البته در مسئله مزبور حضرت استاد ورود پیدا کردند و از استفاده از نمادهای همجنسگرایی در عرصه‌های مختلف انتقاد کردند و نوشتاری بسیار وزین را منتشر کردند.

عملکرد آیت الله علیدوست حکایت از آزادگی او در انتقاد دارد و از لایه‌های صنفی حزبی و سیاسی مبرا است و حتی رفاقت نزدیک و رابطه استاد و شاگردی نیز مانع از تفکر سازنده انتقادی ایشان نشده است. هدف نگارنده از این تطبیق‌ها خارج کردن بحث از انتزاعی شدن و آشنایی بیشتر با حضرت استاد و آسیب‌شناسی مواجهه با انتقادها در جامعه ایران بوده است.

نگارنده این واقعیت را نفی نمی‌کند که برخی تمام آمالشان جریان حزبی و جریان صنفیشان است و حق را دایر مدار منافع خود می‌دانند و قلمشان اسیر منافعشان است ولی در مصداق یابی این کار پلشت، باید تحقیق کرد و مستند سخن گفت نه آنکه خود را از نعمت بزرگ نقد و منتقدین با انواع برچسب‌های ناجور محروم کنیم.

در پایان عرض می‌کنم:

قلمم جوهرش از خون و جراحت جاری است

پست باشم اگر از بهر نوا بنویسم

عضویت در خبرنامه ما

Template Design:Dima Group