به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی حسینی کمال آبادی ریاست پژوهشکده ادیب فقه جواهری، در محکومیت به آتش کشیدن کتاب هاریسون یادداشتی به شرح ذیل منتشر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
لزوم صیانت از علم و عالم در رویارویی با جریانهای علم نما
با تطبیق بر جریان مدعی طب آقای تبریزیان و همسانها
خاطرهای با جناب تبریزیان
روزی جلو درب مدرسه فیضیه آقای تبریزیان را دیدم؛ برخلاف همیشه که مریدان دورش حلقه زده بودند و هر کس به امیدی پرسشی میکرد؛ آن روز، تنها بود با بدنی لاغر و مقداری خمیده که به شرایط سنی او نمیخورد؛ یعنی به طور طبیعی باید خیلی بهتر باشند؛ بگذریم، فرصت را مغتنم شمردم تا پرسش را که در ذهن داشتم با او در میان بگذارم، به امید جوابی!
بعد از سلام و علیک پرسیدم که آیا ادعای شما مبنی بر وجود «طب اسلامی» را احدی از عالمان در این چهارده قرن مطرح کرده است؟
پاسخ گفت: نخیر مگر آیت الله تبریزیان (با تفخیم و لبخند)
البته خود را «آیتالله» خواند از سر مطایبه و مزاح، هرچند در زیّ عالمان عملی ناپسند است.
وقتی تعجب مرا دید، مبنی بر اینکه مگر میشود اسلام، چنان شأنی داشته باشد و در تحفه خود برای بشریت طبی جدید آورده باشد ولی نه بیانی در خور شأن برای این نعمت باشد و نه عالمان دین در ۱۴ قرن پژوهش خود با این هدیه خداوندی آشنا شده باشند؟!!
ایشان که با تعجب بنده رو به رو گردید، افزود البته عالمان این روایات را نقل کرده اند و امثال ابن ادریس از آن سخن گفتهاند.
میدانیم که صرف نقل روایت دلیل بر تأیید ایده «طب اسلامی» نیست.
لزوم توجه به روش تولید علم و مدیریت بحث علمی
عرض بنده آن نیست که صرف آن تعجب و آن جواب، نقدی اساسی بر ایده طب اسلامی است؛ چرا که افراط در این نوع برخوردها آسیبهایی به نوآوری و کشف و افقهای جدید میزند اما اگر به عدالت، بدان توجه شود، به روشی مهم در پژوهش اشاره دارد و آن روحیه توقف و تثبت است.
آدمی در فهم خود در مقابل نصوص دینی و چهارده قرن پژوهش عالمان سترگ، درنگ کند و خود را به نفهمیدن اولی بداند تا بزرگان دین. وقتی این روحیه در فرد نبود هیچ گاه به این فکر فرو نمیرود که
به راستی آنان چرا به این ایده نپرداختند؟
به چه مشکلاتی میاندیشیدند؟ با وجود اینکه خودشان روایات را نقد کرده اند!!
به دنبال این پرسشها برود و البته هیچ گاه خودسانسوری نکند و ایده را به گفته حکیمانه بوعلی سینا در بقعه امکان بگذارد.
در قبال طب اسلامی بارها مشکلات سندی این احادیث مطرح گشته اما به جای ارائه پژوهش و پاسخی درخور با این نوع عبارتها سر آن را هم آورده اند: «روایات در کتب معتبره» و بدین گونه عبارتها دانش پژوه مبتدی و عوام را فریب میدهند. اما در جهان علم هنوز پرسش سندی به جای خود باقی است و از این قبیل پرسشها که باید مورد مداقه قرار میگرفت و البته انسان پس از گذر از هزارتوی افکار عالمان میتواند اندیشه علمی و مورد پذیرش در جهان دانش عرضه کند. طفره، چنانکه در تکوین، محال است، در تدوین، یک نظریه علمی نیز ناشدنی است و مراحل پژوهش از فرضیه تا نظریه باید قدم به قدم طی شود تا به تولید قوی برسیم.
عدم توجه به بایسته ذکر شده باعث میشود به جای تحقیق -به قول بیکن- عنکبوت وار تار افکنده میشود و هیچگاه زنبور وار عسل علم تولید نمیشود.
به آتش کشیدن کتاب طبی هاریسون / حسبنا الروایات الطبیة
این روش ناستوده که آقای تبریزیان پیش گرفته است، آسیبهای خود را یکی پس از دیگری نشان داده و میدهد و عمل ناشایست او در به آتش کشیدن کتاب طبی هاریسون پرده دیگری از این مرکب سرکش است که خدا میداند او را به کجا خواهد برد.
این عمل ناصحیح هرکس را یاد نمونهای در تاریخ انداخت و من را به یاد قصه آتش کشیدن کتابخانه اسکندریه منسوب به خلیفه دوم با شعار ضد قرآنی «حسبنا کتاب الله» انداخت؛ چرا که تبریزیان با این عمل، شعار «حسبنا الروایات الطبیة» را سر میدهد و آنان که از سراپرده او خبر دارند میدانند که مشکلات او فقط با داروهای شیمیایی نیست دور نیست که او با قانون بوعلی سینا و الحاوی زکریای رازی نیز چنین کند و به زعم خود پایان طب سنتی را اعلام نماید.
برخی از دانشمندان با تیزبینی صحیح فرمودند که این جریان از اندیشه اخباریگری افراطی آب میخورد.
منافع مادی، میل برخی مردم متدین به همه کار دیدن روحانیون، لایههای سیاسی_استعماری دادن به مسئله، لایههای وحیانی و قدسی دادن به ایده خود و بسیاری دیگر از حواشی از این اخباریگری معضلی بزرگ ساخته است.
رسالت بدنه مدیریتی و حراستی حوزه علمیه در صیانت از علم
هرچند عدم اجازه برای تداوم فعالیت تبریزیان در قم و انتقادهای مهم بدو، کم اثر نبود ولی سکوت مدیریت حوزه و عدم صراحت لهجه برخی بزرگان باعث رشد آن در منطقه دیگر و جذب حمایتهایی شد.
حوزه علمیه قبل از آنکه هر عنوانی را به پیش و پسِ آن بیافزاییم حوزه علمی است که باید از کیان علم و عالم دفاع کند و در این راه غیرت نشان دهد به قول ابو الحسن جرجانی: لو أن أهل العلم صانوه صانهم و لو عظموه فی النفوس لعظما
صیانت از علم، به صیانت از روشهای تولید علم و دور نگه داشتن آنان از روشهای جهل زا نیز هست، زمانی که فردی در محیط علمی با روشهای ناصحیح به دنبال ترویج جهالتها به ویژه جهالتها با بزکهای قدسی و علمی است بر نهادهای مدیریتی است که از علم حراست کنند.
وقتی این رسالت را فقط به عهده بدنه علمی از راه مذاکره و پاسخگویی پاسخ علمی میگذاریم؛ ناخودآگاه به طرف مقابل ارزش دادهایم و ذکر زیادش را سبب احیای بیشتر از قرار دادهایم.
بحث علمی به ویژه از طرف ویژه دانان هر عرصه حدی دارد و یک قسمت از کار است و صیانت از دانش اقدامات دیگر نیز لازم دارد؛ استفاده از عناوین علمی و لباس علم برای ترویج جهل جرمی نابخشودنی است.
لزوم توجه به همسانها (مانند جریان زائد)
در برخی یادداشتهای مهم اخیر که پس از آتشسوزی کتاب نوشته شد، آدرسهایی از همسانها با جریان طب اسلامی داده شده است. به جا است که مصداق دیگری از روشهای غیر علمی در حوزه علمیه را یادآور شوم؛ باشد که اولیای امر از آن غفلت نورزد و آن جریان زائد است که توسط آقای اکبرنژاد ترویج میشود و با تشنج آفرینی و حریف طلبی کاذب بدون هیچ معیار سنجش، علم و فرهنگ را به بازی گرفته است و پس از صدها پاسخ هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده است؛ چرا که گوش پاسخ شنویی ندارد.
به نظر میآید که بدنه علمی حوزه علمیه در این جریانها رسالت خود را انجام داده است اکنون برعهده بدنه به حراستی و مدیریتی حوزه است که از علم آنچه زیبنده آن و حوزههای علمیه نیست بپیرایند تا عناوین و القاب علمی و لباس روحانیت در مکانت خود باقی ماند و گرنه یکروز کتابهای اصول فقه را به آتش میکشند و روزی دیگر کتابهای فلسفه و عرفان را و سنگ روی سنگ بند نمیخواهد شد و با آبروی علمی روحانیت که حاصل رنج نوابغ دهر است، بازی میشود.
لزوم درس گرفتن و درس دادن عبرتها
نکته دیگر آنکه بخشی از این آسیبها به کج سلیقگی و بی بهره بودن از ذوق سلیم بر میگردد، این گونه طبایع گاه با علم اندوزی بدتر میشوند و گام به بیراهه می نهند؛ درست مانند انسانهای متعصب بی عقلی که به وادی دینداری قدم میگذارند. برای این امر استفاده از تجربهها و تاریخ و مکتوب و شفاهی و تدوین متون برای آشنایی با این نوع خطرها ضروری است، در این ایام علیرغم یاد زیاد از انسانهای موفق باید از انسانهای ناموفق نیز سخن به میان آورد و از چرایی افتادن آنها در ورطه جهالت سخن گفت و گرنه جامعه آبستن تولید در اکبر نژادها و تبریزیانها است.
لزوم رعایت جریانهای علمی عدالت محور
وقتی افراط و تفریط و عدالت در مسألهای، در گیر میشوند، جهت گیری اعتدال که معجونی قوام یافته و مزاج یافته است، از طرف افراط و تفریط هر دو مورد هجمه قرار میگیرد به گونهای که مانند گل در میان دو لبه بران قیچی ساقط میشود، از گذشته تا کنون در پژوهشگرانی وقت خود را برای حوزه دین و سلامت گذارده اند و آثار خوبی خلق کرده اند، رعایت حال این جریانهای علمی سالم و حمایت از آنها نیز در مدیریت پیشرفت مؤثر است.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور در خلایق میرود تا نفخ صور