بسم الله الرحمن الرحیم
با آیتالله سیداحمد مددی، اولین بار هنگامی آشنا شدم که مصاحبهای از ایشان را در کتاب جایگاهشناسی علم اصول مطالعه کردم مطالبی بسیار زیبا و کاربردی با رویکرد تاریخی در آن وجود داشت و مرا شیفته پرسوجو از ایشان قرار داد.
بعد چندی از صوتهای ایشان در مورد تاریخ تدوین حدیث استفاده کردم و با چندی از شاگردان ایشان نشستهایی را داشتیم؛ تا توفیق دیدار ایشان به همت دوستان فقه حکومی در اول مرداد 1398 در بیت ایشان میسر شد با اینکه مشغله فراوان داشتم، همه را برای دیدن ایشان کنار گذاشتم و به جلسه شتافتم. همچنان که اعلام شده بود جلسه به صورت گعده علمی و براساس پرسش و پاسخها برگزار میشد.
توفیق شد تا پرسشی را از ایشان به شرح ذیل بپرسم:
آیا کارهای انجام شده در فقه حکومی، بیشتر در وقت تزاحم احکام است یا ما در استنباط احکام اولیه نیز در این بخش جای کار داریم؟
پاسخ صریح از استاد، که بیشتر درخور مخاطب کم حوصله است ،انتظار نمیرود ولی پاسخ را در ضمن مطالب خود بیان میکنند از مجموع مطالب ایشان فهمیدم که ایشان بر آن مستندند:
1. ما فقه ولایی داریم و باید به سمت آن برویم و فقه حکومی بخشی از فقه حکومی است.
2. ما در بخش احکام اولی نیز در فقه حکومی نیاز به کار داریم به ویژه در بحث اراضی و اموال.
بعد در سخنان خود بحث مفصلی را در مورد اراضی خراجیه (سرزمینهای سودآور) مانند عراق مطرح کردند.
در ادامه سخنان بحث بر (قیاس) رسید، ایشان برداشت عمومی از قیاس را که همان تمثیل منطقی است را قسمتی از نهاد قیاس دانستند و فرمودند قیاس در معنای کلان خود به معنای فضاسازی است به این معنا که اگر حکم مصداقی در شریعت روشن نیست، از فضای موجود آن میتوان پی برد که حکم مصداق مجهول چیست و حکمی را بدان سرایت داد. ایشان در پاسخ پرسشی از بنده، مبنای مخالفت با قیاس را نه ظنگرایی!! بلکه این اندیشه که در مسائل شرعی حکم وجود ندارد دانستند و فرمودند این در حالی است که شیعه بر آن بود که حکم شرعی وجود دارد.
بر این اساس پرسشی دیگر مطرح کردم و آن اینکه اگر اساس طرد و مذمت، قیاس، نادیده گرفتن احکام موجود و مصادر فهم آن است نه ظنگرایی الان در زمان غیبت که روشن است حکم برخی از مصادیق ... به ما نرسیده است و آن نادیده گرفتن وجود ندارد میتوان از قیاس استفاده کرد؟
ایشان فرمودند: بله!!
برای بنده خیلی جای تعجب بود و تا آخر جلسه این قسمت از سخنان ایشان رهایم نکرد، بعد از جلسه باز این مسئله را با ایشان مطرح کردم: ایشان فرمودند آن تعریفی که بنده از قیاس به معنای فضاسازی مطرح میکنم از سیر تاریخی و پدیدههایی که وجود داشته است عرض میکنم. و چیزی شبیه نظام است که امروزه مطرح میشود که در صورتی که علم و اطمینان بیاورد میتواند مورد تمسک قرار بگیرد و با ظنگرایی نمیتوان.
و نهاد قیاس را شبیه نهاد استصحاب دانستند با این تفاوت که در قیاس حکم از موضوعی بر موضوعی دیگر میرود و در استصحاب از حالت موضوعی بر حالت دیگر از همان موضوع میرود.
در ادامه یکی از دوستان از مسئله فقه و مصلحت پرسش کردند ایشان فرمودند که اولاً مشکلاتی که از اجرای برخی از فروع شرعی پدیدار میشود را نباید نادیده گرفت و یا گفت که آمار دروغ است و... .
ثانیاً نباید با وجود مشکلات، احکام شرعی را کنار گذاشت. مثلاً خلیفه دوم در مسئله متعه با مشکلی مواجه بود. حال علل متعددی را بیان کردند از جمله اینکه مردان عجم با زنان عرب نیامیزند ... . برای این مشکل آمد با اصل حکم درگیر شد و گفت متعتان کانتا محللتان فی عهد رسول الله إنی احرمهما و اعاقب علیهما ... .
در صورتی که برای مدیریت آن مشکل باید دنبال راه چاره رفت مثلاً قبلاً که از مجتهدان دستنوشته محرمیت دریافت میکردند این رویه مشکلاتی را به وجود آورد، و ما به جای درگیر شدن با اصل مسئله و حکم شرعی دفاتر ثبت رسمی نکاح را چارهاندیشی کردیم. لذا نباید به بهانه مصلحت، احکام شرعی را کنار گذاشت.
در اینجا از حضرت استاد پرسیدم که گاه راهکار خارجی و یا پاسخگو نیست و مشکل ایجاد شده از خود قالب شرعی حکم است مانند رجم! در این مورد چه میکنید؟
ایشان در پاسخ فرمودند: اولاً فکر نکنید که مشکل فقط برای سنگسار ایجاد شد. آنان با اعدام و حتی شلاق هم مشکل دارند و اینها را مجازاتهای قرون وسطایی میدانند. ثانیاً ما بر آن هستیم که حدود شرعی را فقط امام معصوم ع باید اجرا کنند و در این وادی بسط سخن دادند.آنچه آیتالله مددی را از بسیاری ممتاز میکند توجه شدید به پیشینه شناسی تاریخی مسائل است به نظر بنده بخش عمدهای از اسلامشناسی، دانستن دقیق تاریخ آن است، قرنها از ظهور اسلام گذشته است و ما با تاریخ ویژه روبهرو هستیم که طلاب با فرا گرفتن آن و از همه مهمتر استفاده از آن در تحلیل مباحث فکری و فقهی میتوانند، قدمی ویژه رو به جلو بردارند. بارها گفتهام که حذف تاریخ اسلام از سیر درسی حوزه و بردن آن به طرف دروس مبنی و مطالعهای ضعف شدیدی را متوجه کرده است. باید تاریخ و تاریخ تحلیلی را در برنامهریزی دروس حوزوی جدی بگیریم و به نظر بنده استاد مددی در این مرحله از نعمت زیادی بهرهمند است که آرزوی هر اسلامپژوهی است.
حسینی کمال آبادی