حجتالاسلام حسینیکمالآبادی:
آسیب شناسی نشر یادداشتهای شهید مطهری
مسالهای که انگیزه شد تا نگارنده قلم به دست گیرد، تذکاری است در مورد بایستههای صیانت از آثار بزرگان دین و محققان دین پژوه. در اصل ضرورت حفظ این کیمیای بشریت، جای سخن نیست، اگر سخنی هست در چگونگی این حفظ و بهره بری است.
پایگاه خبری فارس، حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی حسینی کمالآبادی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشکده ادیب فقه جواهری پیرو چاپ پانزدهمین مجلد از یادداشتهای استاد شهید مطهری ره و تأمل برانگیز بودن برخی یادداشتهای آن، اینگونه نوشت:
دانشمندانی که علم دین و عمل صالح را با یکدیگر دارند، از برترین انسانها هستند، گاه از پیامبران پیشی میگیرند و نزد خداوند بدان پایه ارج دارند که حق متعال نگاه به چهره آنان و حتی دیده اندوختن به خانه آنان را عبادت خود میداند.
میراث علم و عملی که آنان از خود به یادگار میگذارند، امان از عذاب و مایه رحمت جاودان خداوندی است.
از این رو در حفظ و نگهداری و بهره بری از این میراث بشری و الاهی باید نهایت دقت را به کار بست، نشود که با ضعف بینش آثار بزرگان، به تاراج رود و این گوهرهای ناب از دسترس بشریت دور شود.
مسالهای که انگیزه شد تا نگارنده قلم به دست گیرد، تذکاری است در مورد بایستههای صیانت از آثار بزرگان دین و محققان دین پژوه.
در اصل ضرورت حفظ این کیمیای بشریت، جای سخن نیست، اگر سخنی هست در چگونگی این حفظ و بهره بری است.
1.میراثهای تولید شده و در فرآیند تولید
میراث بزرگان را میتوان دو قسم دانست، قسمی که در زمان حیات دانشمند، به تولید و منصه ظهور میرسد و او با باریک اندیشیهای خود، اثر را از ذره بین دقت گذر میدهد و به جهان دانش تقدیم میکند.
تردیدی نیست که صیانت از این قسم میراث، به تصحیح و قدم گذاشتن در بازار نشر است. اما یک دانشمند تا کتاب، مقاله و... را به منصه ظهور برساند، در پیش خود انواع و اقسام یادداشتها و فیشها را گردهم میآورد. این نوشته جات در پوشههای خود جای میگیرند و به مرور زمان با سنجش و گزینش برخی پالایش، برخی ترمیم و برخی حذف میشود تا به منصه تولید برسد. یعنی یادداشتهای عموم دانشمندان بزرگ، در بستر زمان رشد میکند و این گذشت زمان و پرداختنهای دراز مدت، بن مایه آثاری وزین میشود.
2.یادداشتهای در فرآیند تولید از قلم شهید مطهری
شهید بزرگوار استاد مرتضی مطهری ره از این دسته از دانشمندان بود. او در کتابخانه و میز پژوهش خود، سازهای از فیشها و یادداشتها را گردآوری میکرد، مقام معظم رهبری مدظله در وصف سازه تحقیقاتی آن استاد معظم میفرمایند:
نمونههای تلاش علمی این بزرگوار را از نزدیک دیده بودم. برای هر موضوعی یادداشتهایی داشت، در هرجا نکتهای مشاهده میکرد، آن را فوراً یادداشت میکرد و در جای مشخصی میگذاشت. ایشان پاکتهایی را به من نشان داده بود که درباره موضوعات مختلف در اینها یادداشت کرده بود. من همان وقت تعجّب میکردم چه حوصلهای، چه نشاطی، چه پیگیری و تلاشی! خب، نتیجه این است که امروز ۳۵ سال از شهادت این مرد میگذرد، [امّا] کتابهای او و حرفهای او همچنان زنده است.
3. مسأله این تذکار
مسأله این نوشتار را تکرار میکنم : به راستی با یادداشتهایی که دانشمندان مجال بررسی و به تولید رساندن آن را پیدا نمیکنند باید چه کرد؟
آیا باید به انبان فراموشی سپرده شود؟
آیا باید مانند کتابها و مقالههای تولیدی، توسط بازار نشر به بازار دانش عرضه شود؟
یا راههای دیگری نیز وجود دارد؟
3.1. نقد راه یکم
ناگفته پیداست که انبان فراموشی، برای فیشهای گزینش نشده، مکانی مناسب نیست و بی تردید حرمان و خسارت را نتیجه خواهد داد، چه بسا یادداشتی کوتاه در جغرافیای بی نهایت جهان دانش، نقطهای نامکشوف را نشان دهد، در نتیجه این راه تفریط است.
3.2. نقد راه دوم
اما اینکه این قبیل یادداشتهای را به عنوان میراث تولیدی یک دانشمند، عرضه کنیم، راه صحیحی به نظر نمیرسد و خود گونه ای از افراط است، زیرا همانگونه که گفته آمد، این یادداشتها، در فرآیند تفکر و تحقیق هستند و به اصطلاح روش تحقیق در مرحله «دادهها» به سر میبرند. باید از فیلتر «سنجش و گزینش» عبور کند، به مرحله «پردازش» برسد و در کوره تفکر دانشمند به «نقد، نظر و نوآوری» ارتقا یابد تا انتساب آن به یک دانشمند روا باشد، از این رو فاصله این یادداشتها تا انتساب به دانشمند تا شأنیت تولید و عرضه بسیار است. انتساب آن به محقق از بایستههای پژوهش به دور است و در حکم متنی غیر مصوب است.
متاسفانه در زمان کنونی نشر یادداشتها، سخنرانیها و.... به یک رویّه تبدیل شده است، از این رو آسیبهایی را به دانش، دانشمند و مخاطبان متوجه کرده است و گاه موجبات اسراف کاغذ و دیگر امکانات نشر را پدید آورده است.
4. آسیب شناسی نشر یادداشتهای شهید مطهری
این آسیب را میتوان در نشر یادداشتهای شهید مطهری مشاهده کرد. چند ماهی از انتشار پانزدهمین جلد از این مجموعه نمی گذرد، این جلد یادداشتهای جوانی - دهه سوم زندگی – مرحوم مطهری را در بردارد. در آن یادداشتهایی وجود دارد که انتساب آن به دانش، حکمت و چارچوب فکری این محقق، دشوار میکند. به عنوان نمونه در صفحه 150 همین مجموعه یادداشتی هست که در آن به علما و فقهای شیعه مطلبی نسبت داده شده است که فرسنگها از واقعیت، از اسناد، از انصاف و از تحقیق به دور است. در آثاری که به قلم خود این فرهیخته شهید است شاید یک نمونه بهره بری از چنین مطالبی یافت نشود، اما در این یادداشتها یافت شدنی است، تورقی کوتاه در همین مجلد پانزدهم، چند نمونه یادداشت سست دیگر نیز دیده میشود که نشر آن نه مرضی صاحب شهید آن و نه موافق حکمت است.
از این بدتر آنکه همین یادداشت سست، از سوی یک مورخ محقق و محترم، - با توجیه ناصحیح نظارت یادداشت به عالمان قبل از انقلاب- در شبکه مجازی ترویج میشود و هزاران بازدید میخورد و برای جوانان ما این پرسش را به وجود می آورد که به راستی آیا عالمان و فقیهان شیعه چنان هستند که در آن یادداشت آمده است و یا آیا واقعا شهید مطهری، برای عالمان شیعه چنین نظر داشته است؟!
این مشکلات همه از آنجا سرچشمه میگیرد که موادخام را با تولیدهای ناب به یک پایه ارج مینهیم و ترویج میدهیم. به راستی شهید مطهری را با چه اوصافی به مخاطبان معرفی میکنیم، به آن باریک اندیشیها ژرف یا این سخنان سست!!! اگر آن عالم بزرگ می دانست که روزی فرا خواهد رسید که نهانخانه مواد اولیه کارخانه فکری او را به عنوان نتیجه افکار او عرضه خواهند کرد، شاید حتی در فیش برداری خود نیز محتاطانه عمل میکرد، به هر حال جمع «دادههای اولیه بر یک مسأله» برای یک عالم گناه نیست، اگر نکته ای هست به پای مروجان این یادداشتها است.
5. راه سوم (راهکار و الگو)
جهان دانش به سمت دقت در روشها، انتسابها و آدرسها به پیش میرود. ما اگر میخواهیم، پا به پای پیشرفت قدم بر داریم، باید دقیقتر عمل کنیم، چندی پیش در جایی مطالعه میکردم که در مدرک دکترای فردی تردید کرده بودهاند، زیرا یک نقل قول را به گونهای مطرح کرده است که ایهام آن میرود، که به خود نسبت داده باشد! در چنین فضایی سهم ما که میراث متقن اسلام را در دست داریم، کجاست؟!
براساس آنچه گفته آمد باید چارهای اندیشید که نه در حرمان ماند و نه در ضلالت فرو افتاد. برای برون رفت از این دو آسیب، به نظر میآید باید به بایستههایی تن در داد، برخی از این بایستهها به قرار ذیل است:
1. یک دانشمند مسلط چار چوب فکری صاحب یادداشت و آگاه به زمان، زمام کار عرضه یادداشتها را به دست گیرد و اثر با عنوان نظارت او در گزینش، ویرایش و اصلاح همراه شود.
2. یادداشتها به عنوان و در قالب مسألههای پژوهشی و خالی از هرگونه اسناد نظریه وار به صاحب آن قلم عرضه شود.
3. آن دسته از یادداشتها منتشر شود که در گستره تخصص اصلی صاحب آن قلم باشد.
4. همواره عناصر حکمت، اتقان و زمان آگاهی در عرضه مورد نظر باشد.
پژوهش بر این بایستهها خود مسالهای برای پژوهش است که مورد توصیه نگارنده است.
به عنوان نمونه و الگو – هر چند الگویی تمام نباشد- به مجموعه یادداشتهای استاد قزوینی نظری بیفکنید، این مجموعه به کوشش دانشمندی چون ایرج افشار و با دقتهای او عرضه شد و خود مجموعهای وزین برای کشف مسائل پژوهشی در ادبیات هست.
در پایان درود می فرستیم به روان پاک عالمان شهید به ویژه استاد شهید مرتضی مطهری که عمر خود را در خدمت به اسلام عزیز سپری کرد.